سفارش تبلیغ
صبا ویژن

دوستی و دوست‌یابی‌های سالم از نگاه روایات و روانشناسان (2)

 

دوستی و دوست‌یابی‌های سالم از نگاه روایات و روانشناسان (2)
دوستی و دوست‌یابی‌های سالم از نگاه روایات و روانشناسان (2)
نویسنده:مهرداد قاسم پور
منبع : اختصاصی راسخون

فصل سوم

حق دوستی و آداب دوست داشتن

در دوستی و برادری با مومنان و نیکان، علاوه بر یک رابطه، هر دو طرف از حقوقی نیز نسبت به یک دیگر بهره مند می‌باشند که اصل این حقوق بر کسی پوشیده نیست. البته باید به این نکته نیز توجه داشت، که این حقوق نباید، و نمی‌تواند به صورت یک طرفه انجام گیرد، بلکه آنچه مسلم است، این است که این حقوق باید به صورت دو گانه باشد، چنانچه امیرالمومنین می‌فرماید: همان حقی را که تو بر دوست خود داری، دوستت نیز بر تو دارد –(80) اولین حق برادر نسبت به برادر دیگر خود این است که گشاده رویی و برخوردی صحیح با دوستانش داشته و خوش رفتاری را هرگز فراموش نکند. به این مهم، ائمه‌ی اطهار (ع) در روایات متواتری اشاره نموده، که لازم است که بعضی از ان‌ها اشاره نمود.
1-پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: رفتار خودرا با کسی که با تو معاشرت دارد، نیکو کن تا مسلمان باشی. (81)
2- همچنین پیامبر اکرم (ص) می‌فرماید: پروردگارم مرا به مدارا با مردم امر کرد، همان گونه که به ادای واجبات مامور کرده است.
3- امام صادق (ع) می‌فرماید: کسی که مصاحبتش باهمنشینش و رفاقتش با همسفرش و معاشرتش با معاشرش و همسایگیش با همسایه‌اش، و رفتارش با کسی که نسبت به او خوشرفتاری کرده و کردارش با کسی که با او نان و نمک خورده است، نیکو نباشد از ما نیست. (82)
4-از امام رضا (ع) پرسیده شد، عقل چیست؟ فرمود «تحمل غم –مدارا با دشمنان و سازگاری با دوستان.»
(نکته: این روایات از روایات خاصی است که به صراحت، یکی از شروط اسلام واقعی را خوش رفتاری و اخلاق نیکو با برادران و دوستان، معرفی نموده است، ودر روایت دوم، پیامبر) ص مدارا و خوش رفتاری و اخلاق را اوامر اصلی، خداوند می‌شمرد که به وسیله‌ی آن، ابلاغ اسلام متحقق می‌شود حقوق برادر و دوستان بر عهده‌ی یکدیگر را ائمه‌ی اطهار (ع) به ما آموخته‌اند، چنانچه پیامبر اکرم در روایت مفصلی به سی مورد از آن‌ها اشاره می‌نماید –ایشان می‌فرماید: مسلمان بر عهده‌ی برادر دینی خود سی حق دارد که از آن‌ها پا ک نمی‌شود مگر آن که آن‌ها را ادا کند یا عفو شود اینکه: از لغزش او بگذرد، بر اشک او ترحم کند – عورتش را بپوشاند، از تقصیرش چشم پوشد – پوزش وی را بپذیرد بدگویی او را نکند - پیوسته او را انذار دهد – دوستی را حفظ کند – میثاق او را رعایت کند، در صورت بیماری عیادتش کند - بر جنازه‌اش حاضر شود –دعوتش را اجابت کند- هدیه‌اش را بپذیرد – بخشش او را تلافی کند – هدیه‌اش را بپذیرد–نعمتش را شکر گذارد – به خوبی یاریش کند- ناموسش را حفظ کند –حاجتش را انجام دهد – درخواستش را برآورد –عطسه‌اش را یرحمک الله گوید- گمشده‌اش را رهنمایی کند –سلامش را پاسخ دهد –گفتارش را با او نیکو کند، دوست او را دوست بدارد و بااو دشمنی نکند، (چه ظالم باشد و چه ظالم را یاری کند) – یاری او درصورتی که ظالم باشد این است که او را از ستمگری باز دارد و یاری او در صورت مظلومیت آن است که در گرفتن حقش به او کمک کند – او را به دشمن تسلیم نکند – او را خوار نکند –آنچه را برای خود می‌خواهد برای او بخواهد، آنچه را برای خود ناخوش می‌دارد، برای او ناخوش می‌دارد، برای او ناخوش بدارد سپس فرمود: اگر یکی از شما از حقوق برادر دینی خود چیزی فرو گذارد در روز قیامت از او مطالبه و به زیان و ی در خواست او را برآورده می‌شود -(83) پیامبر اکرم (ص) همچنین می‌فرمایند: (از برای مومن هفت حق است که خداوند آن‌ها را واجب نموده است: در رویا رویی او را بزرگ بدارد، محبتش را در دل داشته باشد، در مالش با او مواسات کند، غیبتش را بر خود حرام بداند، در بیماری از او عیادت کند، جنازه‌اش را تشییع کند و پس از مردن او، جز نیکی در موردش نگوید –)84 یک دوست خوب دوستی است که غیاب برادرش، به وی خیانت نکند و دوستی خود را هم در ظاهر و هم در باطن حفظ نماید.
امام علی (ع) در این باره می‌فرمایند: دوست آدمی، دوست وی نخواهد بود، جز آنکه سه چیز وی را حفظ کند، درغیاب وی – در بدبختی وی- در مرگ وی (85) از جمله حقوق دوست در مقابل دوست دیگر مشایعت نمودن وی، و تنها نگذاشتن وی در مقابل مراحل مختلف، چه دنیوی و چه مالی، و چه جانی و ...می‌باشد – و از جمله‌ی آن‌ها می‌توان به مشایعت نمودن در راه است. امام صادق (ع) در روایتی داستانی از امیرالمومنین (علی) ع ذکر نموده‌اند که می‌فرمایند: روزی، امیرالمومنین (ع) با مردی ذمی همراه شد، ذمی به آن حضرت عرضه داشت: ای بنده‌ی خدا قصد کجا داری؟ امام پاسخ داد: قصد کوفه دارم –هنگامی که ذمی راه خود را کج نمود، امیر المومنین نیز راه خود را کج نمودند!!
ذمی سوال کرد: آیا نگفتی قصد کوفه داری!؟
امام پاسخ داد چرا، ذمی گفت: راه کوفه را رها نمودی!؟
امام پاسخ داد: بله
سوال نمود: با این که می‌دانستی چرا با من راه را کج نمودی!؟ امام پاسخ دادند: این از کمال رفاقت است که رفیقش را به هنگامی که از وی جدا می‌شود، اندکی مشایعت نماید، زیرا پیامبر ما این گونه به ما دستور داده‌اند.
ذمی گفت: به همین گونه!؟
حضرت فرمودند: آری
وی گفت: جز این نیست آن‌هایی که او را پیروی کرده‌اند به خاطر همین کردار کریمانه اوست – و من تو را گواه می‌گیرم که بر کیش تو هستم، ذمی به همراه امیرمومنان بازگشته و وقتی آن حضرت را شناخت، اسلام آورد –(86) همان گونه که گفته شد، دوست واقعی آن است که دوست خود را در جمیع امور، یاری و همیاری نماید، بر این مطلب، امام سجاد (ع) نیز تاکید نموده و می‌فرمایند: اما حق دوست آن است که تا جایی که برایت ممکن است، به فضل و بخشش با او رفتار کنی و گرنه دست کم حدّ انصاف را مراعات نمایی، همچنین او را گرامی داری، چنانچه تو را گرامی می‌دارد و پاس او را بداری چنانچه او، پاس تو را دارد و نباید در میان خودتان به انجام دادن کار نیکی، وی بر تو سبقت گیرد و اگر پیشدستی کرد، ان را تلافی کن و نباید در رعایت دوستی و مودت او به حدی که شایستگی آن را دارد کوتاهی کند، و باید خیر خواهی و نگهداری و کمک به او در ادای طاعات الهی را بر خود واجب دانسته و او را در مجاهده با نفس خویش در مواقعی که اراده معصیت پروردگار کند، یاری دهی و برای او رحمت باشی و عذاب نباشی و ...(87)
فصل چهارم:

راه های جلب دوستی

از مهم‌ترین مسائلی که در دوستی و دوست یابی، باید به آن اشاره نمود، جلب دوستی، افراد مختلف است. روش بازکردن سر صحبت و ارتباط‌های اولیه: مسلماً یکی از مهم‌ترین و پراهمیت‌ترین موضوعی که بعد از انتخاب دوست مهم تلقی می‌گردد، روش دوست شدن با افراد استمسلماً کسی که را که شماهرگز باوی ارتباطی نداشته‌اید، را نمی‌توان دوست شما نامید، بلکه آغاز هر دوستی، با یک ارتباط اولیه شروع می‌گردد ارتباط اولیه را می‌توان خاستگاه و یا عدم خاستگاه افراد در ارتباط نامید. چون دوستی، یک امر دوطرفی، و دو گانه است، مسلماً باید نظر طرف مقابل را نیز در مورد خود جویا شویم-به عبارت دقیق‌تر اولین ارتباط، می‌تواند به ما به راحتی نشان دهد که طرف مقابل نیز از این ارتباط راضی است یا اینکه وی اصلاً از این رابطه، راضی نمی‌باشد. وقتی فردی را برای دوستی مناسب دیدید، می‌توانید ارتباط اولیه را این گونه آغاز کنید: نخست بسیار مودبانه سلام کنید، آری سلام کردن نشانه‌ی ادب و احترام متقابل شما نسبت به افراد است، که می‌تواند، آغاز گر مناسبی برای صحبت باشد. دومین موضوعی که در ارتباط با فردی که کاملاً غریبه است و شما در عمرتان وی را ندیده‌اید، این است که می‌توانید برای آغاز کلام، در ظاهر وی نکته ای را بیابید و سپس با حالتی دوستانه و صمیمانه از آن تعریف کنید (البته سعی کنید بیش از اندازه تعریف نکنید، که تعریف بیش از اندازه نه تنها موثر نیست، بلکه مشکلات جبران ناپذیری را برایتان فراهم می‌سازد)
به مثال توجه کنید: (چه لباس زیبایی، ببخشید این لباس را از کجا خردید!؟)آری این سومین، مرحله است، یعنی سوالات اولیه بپرسید، سوالات بسیار ساده، و حتی تعریف‌های بسیار ساده (مثل چقدر خوش سلیقه و یا... )خیلی وقت بود که دنبال چنین لباسی بودم. البته همانگونه که اشاره شد، می‌توانید این بازکردن سر صحبت را با تعریف کردن آغاز کنید: مسلماً هر فردی حرفه‌ی خاصی را دارد، که می‌تواند در آن حرفه به خوبی فعالیت داشته باشد، به عنوان مثال: شعری را شما گفته‌اید، فوق العاده است –وقتی آن را خواندم، با خودم فکر کردم، کسی که آن را سروده است، باید انسانی با روحیات بسیار بالا باشد، ایا این شعر را به تنهایی گفته‌اید!؟ راستی =برای شعر گفتن کلاس هم رفته‌اید!؟ راستش می‌خواستم، درخواستی داشته باشم، اگر زحمت نیست مقداری از این اسلوب‌ها را به من نیز بیاموزید. زنگ خطر: سعی کنید به طرف مقابل خالصانه بفهمانید، که هدفی جز حقیقت گویی ندارید، زیرا انسان‌ها از تملق و چاپلوسی بیزارند (بنابراین صمیمانه و از ته قلب، نعریف کنید و هرگز ه عنوان چاپلوسی و یا تملق زیاد از حد، تعریف نکنید)

اما رفتارهای زبان بدن

در یک مهمانی وقتی دو نفر هم دیگر را برای اولین بار ملاقات می‌کنند، نوع برخورد یکی از آن‌ها و یا حتی هر دوی آن‌ها می‌تواند زمینه ساز یک دوستی به شمار آید. البته امیدوارم این برخورد را برخورد و ارتباط کلامی، صرف نگیرید، زیرا جالب است بدانید، تحقیقات نشان می‌دهد، در ارتباط میان ما، تنها و تنها 30%این ارتباط، توسط زبان شکل می‌گیرد، بلکه 70% باقیمانده از ارتباط‌های غیر کلامی (زبان بدن) ریشه می‌گیرد. این ارتباط‌های غیر کلامی را می‌توان، حرکت چشمان و نوع نگاه کردن، نوع تکان دادن ابروان، تکان دادن سر، لبخند و حتی گوش دادن به صحبت‌های طرف مقابل و حتی تائید کردن آن‌ها خلاصه نمود-(88)
نگاه کردن: همین گونه که گفته شد، اولین ارتباط غیر کلامی و مهم‌ترین آن‌ها ارتباط چشمی است که صد البته باید این ارتباط به صورت کاملاً طبیعی و غیر مصنوعی ایجاد شود. ارتباط‌های چشمی می‌تواند واضح‌ترین پیام‌ها را به طرف مقابل انتقال دهد، به عبارت صریح‌تر، می‌توان تمایل و عدم تمایل شما در ارتباط اولیه را در نوع نگاه کردنتان به طرف مقابل، به وضوح دید-البته بعضی اوقات چاشنی کردن یک لبخند در ادامه‌ی نگاه می‌تواند بسیار حائز اهمیت باشد. (89) وقتی با کسی صحبت می‌کنید، نگاه کردن به چشمان طرف مقابل می‌تواند، بسیار مهم باشد، البته به این نکته نیز توجه داشته باشید، که نگاه کردن نباید به صورت متداوم و متوالی باشد، بلکه در طول صحبت کردن، نگاه کردن به اطراف (بالا و پایین) می‌تواند یک امر کاملاًطبیعی باشد، بلکه نگاه کردن بیش از حد به طرف مقابل، به خصوص اگر جنبه‌ی تحمیلی داشته باشد، ممکن است دقیقاً نتیجه‌ی عکس بدهد، لذا این یک امر طبیعی است که اگر به کسی خیره شدید، و یا با حالتی مشکوک مثل زیر چشمی به وی نگاه کردید، نه تنها موثر نیست بلکه زمینه‌ی یک بدبینی را نیز ناخودآگاه در طرف مقابل به وجود آورده‌اید. بنابراین توصیه می‌شود، نگاه کردن کاملاً طبیعی باشد، ثانیاً از نگاه های ممتد و خیره شدن نیز تا می‌توانید، پرهیز کنید –(90) ارتباط‌های غیر کلامی، (یا زبان بدن)، تنها در ارتباط چشمی، خلاصه نمی‌شود: یکی از ارتباط‌های غیر کلامی، هم دردی و تایید طرف مقابل می‌باشد، وقتی فردی، حرفی را می‌زند، و یا وقتی حرکتی را انجام می‌دهد، از شما می‌خواهید با وی، ارتباط برقرار کنید، به صورت کاملاًٌ معمول (حتی اگر کوچک‌ترین حرفی هم نزند) می‌خواهد تا نظر شما را در مورد آن کار و آن حرکت و یا آن صحبت کردن، ببیند. به عنوان مثال طرف مقابل بیمار است و از بیماری رنج می‌کشد، رفتار شما در مقابل وی دو رفتار می‌تواند باشد، نخست اینکه به وی بگویید: به خاطر استفاده از فلان شی، این بلا به سَرَت آمده است، امیدوارم دیگر از این داروهای تقویتی استفاده نکنی!! البته من می‌دانستم که این مواد انرژی زا برای بدن مضر است، لکن می‌دانستم، اگر به تو بگویم، هیچ فایده ای ندارد!! این رفتار بدترین حالت برخوردی است که افراد می‌توانند، نسبت به یک دیگر داشته باشند.
اما رفتار دوم: وی در چنین مواردی از شما به عنوان فردی که قصد دارید با وی، دوست شوید انتظار دارد، با وی فقط هم دردی کنید، توجه کنید که‌ها بعد از هر مشکلی، اگر مقصر خودشان باشند و یا مقصر با ارتباط به خودشان باشد، اصلاً به دنبال وی نیستند و حتی دوست ندارند، درباره‌ی آن صحبت کنند، پس می‌توانید این گونه، با وی هم دردی کنید: خیلی از اینکه امروز مریض شده ای ناراحتم، امیدوارم سریعاً به حال عادی برگردی، خوب درک می‌کنم که چه دردی را تحمل کرده ای –البته با روحیه ای که از تو سراغ دارم، مطمئنم هیچ دردی نمی‌تواند تو را از پا در بیاورد یا به عنوان مثال اگر صحبتی را طرف مقابل می‌کند، ازشما که در انتظار دوستی با وی هستید انتظار دارد، با وی موافقت کنید، حتی اگر این موافقت اجمالی تنها و تنها با تکان دادن سر اتفاق افتد. اما اصولاً ما در چنین مواقعی چه می‌کنیم!؟ مسلماً خواهید گفت که در چنین مواقعی ما با صداقت کامل اگر با نظرمان مخالف است، با وی مخالفت می‌کنیم و حتی با نگاه های خود مخالفت خود را به وی ابراز می‌داریم. اما مطمئن باشید این شیوه، اصلاً برای ارتباط‌های اولیه توصیه نمی‌گردد، به هیچ وجه!! شاید با خود فکر کنید که دوست خوب آن دوستی است که اشکالات طرف مقابل را برای وی بگوید و تمامی اشکالات و ی را بازگو کند تا وی به اشتباه نرود، اما به خوبی روشن است که این امر در مراحل بعدی دوستی و وقتی آن فرد به راستی دوست شمادر آید حق دارید، تا وی را از اشتباهاتش بازدارید، لکن در این بخش اصلاً آن را توصیه نمی‌کنیم. البته توجه کنید اگر امری با نظرتان مخالف است، نیازی نیست موافقت کامل خود را به وی ابراز دارید، بلکه در چنین مواقعی سکوت می‌تواند، یک امر کاملاً گره گشا، شمرده شود. یکی از ارتباط‌های غیر کلامی دیگر که باید به آن تمسک جست و در طول زندگی مخصوصاً در دوست یابی، بسیار توصیه می‌شود، لبخند زدن است. (91) آری این لبخند است که در زبان فارسی، به عنوان ضرب المثلی، استفاده می‌شود، که خنده بر هر درد بی درمان دوا است، آری خندیدن، راهی برای جلب محبت دیگران است. شاید بسیار برایتان اتفاق افتاده باشد، که در مکان‌های مختلفی، با لبخند دیگران روبه رو بوده‌اید، و معنی لبخندهای آنان را ترجمه نموده‌اید!! چگونه!؟ آری لبخند زدن نیز یک زبان است، گاهی بعضی لبخندها، خصومت و نفرت از آن بلند است و گاهی از لبخندها برای ابراز هم دردی و گاهی لبخندها برای نشان دادن تعجب و بعضی دیگر بارزترین نشانه‌ی علاقه، به حساب می‌آید. دلیل کارنگی در آئین دوست یابی، برای لبخند زدن فوائدی را ذکر می‌کند، وی می‌گوید: اعمال بلندتر از کلمات، صحبت می‌کنند ویک تبسم می‌گوید: من تو را دوستت دارم، تو مرا خوشحال می‌کنی، از ملاقاتت خوشحالم. وی ادامه می‌دهد تبسم خرجی ندارد، ولی چیزهای بسیاری را می‌آفریند.
تبسم بدون اینکه دهنده‌اش را فقیر کند، گیرنده‌اش را ثروتند می‌کند.
تبسم یک لحظه پیش پایدار نیست، ولی گاهی خاطره‌اش تا ابد باقی می‌ماند.
هیچکس آن قدر غنی نیست که بدون لبخند بتواند به سر برد و هیچکس آن قدر فقیر نیست که از منافع آن برخوردار نگردد.
تبسم در خانه خوشبختی ایجاد می‌کند ودر تجارت حسن نیت، زیرا تبسم نشانه‌ی دوستی و رفاقت است.
تبسم خستگی را برطرف می‌کند و افراد مایوس را امیدوارمی کند.
تبسم اشعه‌ی آفتاب است، به رای افسردگان و بهترین پادزهر طبیی است برای ناراحتی
وی در ادامه‌ی فوائد تبسم و لبخندهای طبیعی و پرهیز از لبخندهای مصنوعی می‌گوید: تبسم را نه می‌توان خرید و نه می‌توان گدائی کرد، و نه می‌توان دزدید، و هیچکس به اندازه‌ی کسی که تبسمی ندارد، احتیاج به تبسم ندارد. بنابراین اگر می‌خواهید دیگران شما را دوست بدارند، تبسم کنید (92) پس از اشاره ای بس مختصر به زبان‌های بدن و توضیح کوتاهی و اجمالی پیرامون آن، لازم می‌دانم به بعضی از راه های جلب و تداوم دوستی‌ها نیز اشاره کنم، البته به بعضی از آن‌ها در اواسط بحث پیرامون زبان بدن، اشاراتی گشت، لکن به عنوان خاتمه مباحثم به بعضی از اصول دیگرکه یا به آن‌ها اشاره نشد و یا به صورت اجمالی، گفته شد، اشاره خواهیم نمود، لکن از توضیح اضافی پیرامون مطالب فوق، معافمان دارید، که با هدف ما که همان موجز گویی و خلاصه گویی است، تناقض دارد –پس به اصول مبنایی زیر توجه کنید و آنان را از خاطر مبرید:
1-یکی از راه های محبوب القلب شدن، نزد دیگران این است که به طرف مقابل، احساسی را هدیه دهید، که و ی احساس مهم بودن، بکند (93) به عنوان مثال اگر وی حرفه ای را خوب انجام می‌دهد، می‌توانید از آن تعریف کنید، بالاخره کاری کنید تا وی، احساس کند، فرد مهمی است، پس از این کار خواهید دید، که چقدر رفتار وی با شما تغییر خواهد نمود!
2-به عقاید طرف مقابل احترام بگذارید، و سعی کنید، مستقیما به وی نگویید که در اشتباه است!! (94)
3-اگر در مقابل وی اشتباهی کرده‌اید، با شیرینی زبان، صادقانه به اشتباه خود اعتراف کنید. (95)
4-بگذارید طرف مقابل، زیاد صحبت کند (بنابراین به خوبی گوش دهید!! )آری این یک معجزه‌ی تداوم دوستی‌ها و دوست یابی است، شاید هرگز باورش برایتان آسان نباشد، اما همین فرمول توانسته است، بسیاری را از دل‌ها را به یک دیگر نزدیک کند. دلیل آن نیز این است که انسان، ذاتاً علاقه‌ی زیادی به صحبت کردن دارد، و دوست دارد زیاد صحبت کند، اگر شما نیز به حرف‌هایش گوش دادید، وی به شما علاقه مند خواهد شد. البته نمی‌خواهم دلیل اصلی آن را علاقه‌ی زیاد به صحبت کردن، بیان کنم، لکن این تنها یک توجیه است که می‌توانیم، به آن متمسک شویم، لکن در حقیقت بهتر است بگویم: هنوز کسی علت اصلی آن را نفهمیده است که چرا وقتی صحبت می‌کند، دوست دارد، دیگران به وی گوش دهند. (96)
5- از علاقه‌ی دیگران باخبر شوید و سعی کنید از ان چه ان‌ها دوست می‌دارند، صحبت کنیدو برخورد کنید. (97)
6-سعی کنید خود را به جای طرف مقابل بگذارید، آن موقع خواهید دید، بسیاری از رفتارهایی که از وی بد می‌دانید، برایتان حل و فصل خواهد شدف چون اگر شما هم به جای او بودید، همین رفتار را از خود انجام می‌دادید. بنابراین اگر به این اصل توجه کنید، کم‌تر از دست دیگران ناراحت می‌شوید، و طبق آن کم‌تر انتقاد می‌کنید و بنابراین روحتان بیش‌تر با طرف مقابل، آشنا و هم درد خواهد شد. (98)
نتیجه گیری
آنچه از این مقاله می‌توانیم نتیجه بگیریم، این است که انسان در زندگی خود به ناچار، با افراد مختلفی روبرو است، و زندگی خود را از محل کارگرفته تا محیط خانه (همسایه و اطرافیان و... ) هر روز با هم در ارتباط هستند، اما نکته ای که قابل توجه است و روایات زیادی نیز به آن اشاره نمودند، این است که ما باید در مراحل مختلف، در اصناف و محل‌های گوناگون، از جمیع سلایق دوستی را برای خود داشته باشیم تا در موارد نیاز به آن‌ها مراجعه نماییم، اما این دوستان باید دارای ویژگی‌های خاصی باشند، و نباید با هر فردی دوستی را آغاز نماییم. آنچه در این مقاله آمد، و در مواردی به روش‌های باز کردن سر صحبت و ...اشاره شد، را در غالب دوستی‌هایی با عناوین شرعی و متناسب با فرهنگ و ارزش‌های دینی است، و الا دوستی‌هایی که در تحت این عناوین جای نمی‌گیرد (همچون دوستی با جنس مخالف) مخصوصاً در فالب مخفی از خانواده. بر اساس آمار های ارائه شده، نمی‌تواند دوستی‌های با دوام و حتی ابتدایی مفیدی تلقی شود. بنابراین آنچه از این مقاله نتیجه می‌گریم آن است که باید در زندگی خود با باورهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، و... فردی را هم کفو خود دیده و وی را برای دوستی بر گزینیم، و نکته‌ی دیگر آن که دوستانی که در مقابل معیارهای بالا، هم ردیف و هم فکر ما هستند، دوستان طراز اول ما به حساب می‌آیند، لکن در کنار آن‌ها، دوستی با افراد و گرو ه هایی که حتی با افکاری مغایر با ما هستند، می‌تواند در بسیاری از مواقع، ما را نجات دهد. بنابراین سعی کنید، دوستی‌هایمان را برای خدا و با نام وی آغاز و ادامه دهیم. امیدوارم با تکیه بر ذات اقدسش همیشه موفق و موید باشید.






تاریخ : شنبه 91/6/4 | 10:49 صبح | نویسنده : مهندس سجاد شفیعی | نظرات ()
.: Weblog Themes By BlackSkin :.